نگاهی به وضعیت آموزش در صنعت تبلیغات کشور
این گفتگو با عنوان “صنعت تبلیغات در انتظار یک نهاد آموزشی مستقل” در شماره ۸۷ ماهنامه “چاپ و تبلیغات” منتشر شده است.
گفتگو از “ندا حمیدیزاده“
تبلیغات؛ علم یا هنر؟
– آقای احمدی در حال حاضر تا چه اندازه صنعت تبلیغات توانسته جایگاه خود را به عنوان یک شاخهی مهم علمی در کشور باز کند؟
به طور کلی این مساله که تبلیغات را علم بدانیم یا آنرا در قلمرو هنر قرار بدهیم، در پیشینه تاریخی تبلیغات دنیا هم بحث دامنهداری است. ویلیام برنباخ، یکی از مهمترین چهرههای این رشته در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، تبلیغات را از جنس هنر میدانست و آنرا «هنر اقناع» مینامید. در نقطه مقابل این دیدگاه، صاحبنظران دیگری مثل جانکاپلز، تبلیغات را در قلمرو علم دستهبندی کردهاند. جان کاپلز که در اصل یک مهندس بود، با اتکا به مجموعهای از مطالعات تجربی، یک سری اصول کلی و قواعد علمی را استخراج کرد و اعتقاد داشت که در همه شکلهای تبلیغات اثربخش، این قواعد به نوعی مورد استفاده قرار گرفتهاند. اگر این دیدگاهها را در دو سر یک طیف در نظر بگیریم، امروز میان آنها تعادلی برقرار شده و تبلیغات به عنوان آمیزهای از هنر و علم تعریف میشود که حوزههای متنوعی از ارتباطات، بازاریابی، روانشناسی، عصبشناسی، هنر، مدیریت استراتژیک و غیره را در قالب مباحث میانرشتهای و فرارشتهای در بر گرفته است و به عنوان یک حوزه تخصصی در معتبرترین دانشگاههای دنیا تدریس میشود. اما تبلیغات در کشور ما، با سابقهای بیش از دویست و اندی سال، متاسفانه هنوز هم به عنوان یک رشتهی با هویت و یک تخصص قابل احترام شناخته نشده است و به رغم تمام تلاشها و رنجهایی که تکستارههای این رشته در دورههای مختلف برای ارتقای سطح علمی آن متحمل شدهاند، چه در زمینههای علمی و دانشگاهی و چه در بخشهای حرفهای و صنفی، هنوز نتوانسته است جایگاه مطلوبی را متناسب با نیازها و پتانسیلهای کشور برای خودش تعریف کند.
آموزش تبلیغات در دانشگاهها و مؤسسات آزاد
– وضعیت آموزش این رشته در دانشگاه و مؤسسات آموزشی چگونه است و چه سرفصلهایی تدریس میشود؟ تا چه اندازه علاقهی عمومی برای تحصیل در این رشته وجود دارد؟