جایگاه‌سازی برند- بخش ۲

جایگاه‌سازی برند

در یادداشت قبلی به مفهوم جایگاه‌سازی برند از منظر آل‌ریس و جک‌تروت پرداختیم و ادامه آنرا در اینجا می‌خوانیم.
در جایگاه‌سازی برند، به خصوص در بازار کالاهای مصرفی، نقطه‌ی اوج این است که نام یک برند به عنوان اسم ژنریک محصول در بازار جا بیفتد که البته در بازارهای امروز کار بسیار دشوارتری است. فی‌المثل در سال‌های نه چندان دور در بازار کشور ما اسم برند ریکا هم‌ارز بود با مایع ظرفشویی، کلینکس به معنای دستمال کاغذی استفاده می‌شد و در بازار پودر رختشویی اسم برند تاید چنین موقعیتی را داشت. این‌ها اسم‌هایی هستند که در آنِ واحد، به جای دو اسم به کار می‌رفتند؛ اسم محصول مثل مایع ظرفشویی و اسم کالا مثل ریکا. (به بیان نشانه‌شناسان سوسوری، این موقعیتی است که یک دال برای دلالت به دو مدلول به کار می‌رود).
رقبا در یک بازار برای جستجوی یک جایگاه، همیشه مراقب‌اند که برند رقیب به عنوان اسم ژنریک در بازار تثبیت نشود. جایگاه‌سازی برند در بازار کالاهای قدیمی و شناخته شده از طریق تمرکز و ایجاد تمایز در قیمت، بسته‌بندی، سن مصرف، زمان مصرف، نوع توزیع، قدرت برند، طراحی، و نظایر اینها محقق می‌شود. آل‌ریس و جک‌تروت معتقدند که در ذهن مردم فضای خالی زیادی باقی نمانده است و برای اینکه یک برند جایی در ذهن مخاطبان پیدا کند ضروری است که جایگاه برندهای رقیب در ذهن آنها تغییر کند تا فضایی برای برند جدید ما، یا موقعیت بهتری برای برند قدیمی ما باز شود. جایگاه‌سازی درست در رقابت بسیار مهم و حیاتی است، در تجارت و سیاست اگر برند از اول به عنوان بازنده وارد بازار شود تقریبا همیشه بازنده باقی می‌ماند و باید از نو با محصولی جدید وارد بازی جدیدی بشود. در جایگاه‌سازی برند، انتخاب اسم عامل مهمی است و در بعضی بازارها (مثل عطر) بسیار مهم‌تر. در انتخاب اسم به جز شکل املای کلمات، به تلفظ و آوای آن هم باید توجه کرد چون ذهن از راه شنوایی فعال می‌شود. (روش‌ها و الگوهای علمیِ انتخاب اسم را در مطلب مستقلی بررسی خواهیم کرد). سطوح جایگاه‌سازی هم متفاوت است و بر اساس استراتژی هر شرکت می‌تواند در سطح محصول، کسب و کار و یا در سطح رهبری صنعت تعریف شود.
جایگاه‌سازی برند- بخش ۲   برای جایگاه‌سازی به خصوص در بازار خدمات لازم است که از دید مشتری به برند نگاه کنیم چون تمرکز بیش از حد بر پروسه تکنولوژی یا فرایندهای خدمات ممکن است ما را از نتیجه‌ی مطلوب دور کند. مدیر عاقل کسی است که واقعیت‌های بازار را تحلیل می‌کند و بر اساس آن ذهن خودش را برای تغییر خود و واقعیت‌های بازار آماده می‌کند. در جایگاه‌سازی برند لازم است که جایگاه فعلی و واقعی برند از نگاه مشتری مشخص شود؛ جایگاه مطلوبی که ممکن هم هست تعیین بشود؛ از تناسب این جایگاه با برند اطمینان حاصل شود؛ رقبایی که باید برای جایگاه جدید جا باز کنند مشخص شوند، منابع لازم تامین شود؛ و پیش‌بینی لازم برای زمان‌بندی کار بلندمدت انجام شود. به طور کلی در جایگاه‌سازی برند سه عامل حیاتی وجود دارد که عبارت‌اند از وضعیت رقابت، روندهای تغییر، و بحران‌ها. به زبان ساده‌‌تر، برای جایگاه‌سازی برند باید جایگاهی را در نظر گرفت که حتی‌الامکان از آنِ هیچ کسی نیست و یا اینکه توان کافی برای خالی کردن آن وجود دارد.
در یادداشت بعدی این بحث را ادامه می‌دهیم و به نقش نام‌گذاری برند در جایگاه‌سازی خواهیم پرداخت.

جایگاه‌سازی برند- بخش ۱

جایگاه‌سازی برند

در بازاریابی کلاسیک، سه مرحله مهم و به هم پیوسته وجود دارد که برای هر برندی ضروری است: بخش‌بندی بازار (Segmentation)؛ هدف‌گیری یک یا چند بخش (Targeting) و جایگاه‌سازی (Positioning)، که به این سه مورد اصطلاحا STP می‌گویند.
ما در این سلسله یادداشت‌ها از زاویه برند به مورد آخر یعنی به جایگاه‌سازی خواهیم پرداخت.

جایگاه‌سازی برند- بخش ۱
جک‌تروت و ال‌ریس جایگاه‌سازی را شامل تمام فعالیت‌هایی می‌دانند که شما یک محصول را در ذهن مشتری جای می‌دهید. بنابراین برای جایگاه‌سازی موفق لازم است که نحوه عملکرد ذهن را بشناسید. به این منظور بعضی از قواعد تجربی در مورد ذهن را می‌توان به کار گرفت. فی‌المثل اینکه اولین‌های هر کاری در ذهن می‌مانند ولی دومی‌ها معمولا نه. یک مثال مشهور این است که همه مردم اسم اولین قله‌ی بلند ایران را می‌شناسند: قله دماوند؛ اما معمولا عموم مردم اسم دومین قله بلند را به خاطر نمی‌آورند.
شما وقتی در یک کار، کالا یا خدمت اولین باشید یعنی بقیه رقبای خودتان را به عنوان غیراصل و تقلیدی جایگاه‌سازی کرده‌اید. با تمرکز بر روی یک تمایز درست، می‌توان نکته‌ی تازه‌ای را ارائه کرد و به اصطلاح در آن تمایز، اولین بود. مساله مهم این است که به عنوان اولین شناخته بشوید. مثلا آی‌بی‌ام اولین مخترع کامپیوتر نبود ولی اولین شرکتی بود که جای آن را در ذهن مشتریان باز کرد.
جک‌تروت و ال‌ریس در جایگاه‌سازی برند جمله جالبی دارند: سعی کنید ماهی بزرگی در برکه‌ای کوچک باشید نه ماهی کوچکی در دریایی بزرگ. معنای این جمله این است که با  تمرکز در یک بازار خاص و ارائه‌ی محصول متمایز می‌توانید پله‌های موفقیت در کار را طی کنید. به نظر این توصیه درستی هم هست و اکثر شرکت‌های بزرگ، ابتدا توانسته‌اند در یک محله، در یک بازار خاص و کوچک، اعتماد و رضایت مشتریان خود را جلب کنند و به تدریج قلمرو فعالیت خود را گسترش داده‌اند.
مساله بعدی تمرکز است. وقتی بخواهید همه چیز باشید هیچ چیزی نمی‌شوید، مثلا شورولت می‌خواست ماشینی لوکس و ارزان و بزرگ، و در عین حال کوچک و گران باشد که در بازار رقابت شدید موفقیتی به دست نیاورد. برندهای همه‌فن‌حریف به ندرت در بازار امروز جایگاه مطمئنی به‌دست می‌آورند. این مساله در تبلیغات و برندسازی هم درست است: وقتی به مخاطبِ پیام بخواهید همه چیز را بگویید در اصل هیچ چیزی نگفته‌اید. اصطلاحا پیام تبلیغات باید تیز باشد یعنی خلاصه، بدون ابهام و متمرکز روی یک یا دو نکته‌ی مهم. بعضی‌ها معتقدند این اصل در زندگی هم صادق است و کسی که بخواهد همه‌کاره باشد و همه را هم راضی نگه دارد به جایی نمی‌رسد. در بخش‌ دوم مطلب جایگاه‌سازی، بحث در مورد همین مفاهیم را به شکل کاربردی‌تر ادامه خواهیم داد و به انواع روش‌های آن خواهیم پرداخت.